نام ناشر | |
نام مولف | دکتر عسکر جلالیان حسن علیزاده شیلسر |
سال انتشار | 1399 |
نوبت انتشار | 1 |
قطع کتاب | وزیری شومیز |
شابک | 978-964-511-951-3.1 |
اقلیتهای جنسی در حقوق بینالملل و حقوق ایران
ویرجینیا وولف درست میگفت که «چیزهای واقعی بسیار فراتر از جنسیتاند ...» و شاید آنچه برای پژوهشگر ایرانی حوزه جنس و جنسیت مایه نگرانی باشد، افتادن در دام تقلیلگراییهاست، تقلیلگرایی در هر نوعی بد است و از نوع جنسیِ آن بدتر از همه. شاید نورمن میلر همین جا و در همین نقطه بود که نوشت: «نویسنده بودن جَنَم میخواهد» البته او یادش رفت بگوید جَنَم مردانه یا زنانه! شاید هر دو! یا شایدم هیچ کدام!
فرهنگ جنسی بخشی از فرهنگ و آداب و سنن هر ملتی است. فرهنگ جنسی به معنای شکل زندگی و روابط بین زن و مرد در جامعه، تقسیم قدرت بین دو جنس در اجتماع، شیوه برخورد با اقلیتهای جنسی، تنشها، روابط و قوانین نوشته و نانوشته حاکم بین دو جنس و علائم و اشارات مربوط به آنها است. از زاویه دیدگاه فرهنگی و نوع نگاه ما به انسان است که فرد نسبت به خود، دیگران و کل جامعه، موضع میگیرد. از همین روی شاید بیراه نباشد که ادعا کنیم بیطرفی در فرهنگ جنسی همچون بیطرفی در هر موضع دیگری، توهمی بیش نیست.
تمایز میان مردانگی / زنانگی تابعی است از چارچوب پیشینی که در ادراک حسی ما فعالیت دارد. این پیش ادراک حسی در یکایک ادراکات بطور مستقل و جدا، زمینهای برای پیکربندیهای متفاوت جنسی-جنسیتی را ایجاد میکند. شاید انتظار بر این باشد که چارچوبهای ذهنی و ادراکی پیشینمان با تمایز گذاریهای بیولوژیک جنسی یا جنسیتی مطابقت داشته باشد ولی در برخی موارد اینچنین تطابقی را شاهد نیستیم. تجارب و مشاهداتی به مانند خطاهای ادراکی مربوط به جنسیت، گاه غافلگیرمان میکند. پیش ادراک جنسی در تجارب حاد جنسی بهمانند مبدل پوشی و در برخورد با آثاری که توهم جنسی را آشکار میسازند، قابلتشخیص هستند. زنانگی - مردانگی بعنوان یک «معنا» پیش از در اختیار داشتن تمایز سازمانهای جنسی در رفتار انسان وجود دارد. گرچه اساس جهان معنای ما همان سازمانهای جنسی است ولی مادامیکه درصدد تشخیص آن نیستیم، تشخیص معنای جنسیت در قالب ادراکات دیگری روی میدهد. آنچه ما بعنوان مقولهبندی جنسی و بعنوان یک معنا قصد میکنیم بدون در نظر گرفتن منبع طبیعی (ارگان جنسی)، در گفتار روزمره وجود دارد. هیچیک از ما در پی بررسی زیر لباسهای هم نیستیم! بلکه نشانههای ادراکی دیگری در تجربه جنسی ما وجود دارد که جنسیت به آنها اطلاق میگردد. در واقع معنای جنسیت در این سطح از نشانهها قرار دارد. ولی با این همه بررسی این ادراکات نشان میدهد که فضای معنایی که جنسیت را شکل میدهد حاوی خطای سیستمی است که در مواجهه با موضوعات حاد جنسی، این خطا ظاهر میشود. در این مواردِ ویژه مشخص میشود که مقولهبندی در سطح معنایی سیر میکند که همواره شکننده و دارای اختلال است. در قیاس با مباحث فلسفه علم این مسئله شبیه به تضاد ابطالگرایی کارل پوپر و دیدگاه برنامه پژوهشی ایمره کالاتوش است. اولی معتقد است که با موارد نقض نظریه معرفتی پیشین نقض میشود و دومی به جای نظریه از عنوان «برنامه پژوهشی» بهره میبرد. برنامه پژوهشی با صِرف موارد نقض جای خود را به یک پروژه دیگر نمیدهد بلکه تنها حاضر میشود با تغییر بخشهایی از دیدگاهش، هسته سخت پروژه خود را نگه دارد.